سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بی معرفت

                 

                                              s2

با تو ای درس شبی باز از این خانه گذشتم

همه شب خیره شدم ثانیه ای چشم نبستم

شوق یک نمره ی بیست 54 1 باز پدیدار شد اندر رخ زردم

یادم آمد که شبی با تو دراین خانه نشستم

اولین بار در آن ترم٬ که یک جزوه به دستم

جزوه را مرتبه ها باز همی کردم وبستم

یادم آمد تو به من گفتی از این بیست حذر کن

لحظه ای چند بر آینده نظر کن

آه آینده برایت نگران است

تو که امروز به یک بیست امیدت نگران است

باش فردا که دو پایت پس استاد روان است 24

تا فراموش کنی چندی از این نمره حذر کن96

با تو گفتم حذر از بیست ندانم

گذر از نمره ی نوزده هرگز نتوانم

اشکی از چشم فرو ریخت 3

نوزده ناله ی تلخی زد و بگریخت

هجده آهسته ز افکار من آهنگ سفر کرد

شب و سرما ومن و ترس همه دل داده به یک پانزده از درس

روز اول که به صد شوق ز کنکور گذشتم 10

شاد وخندان به سوی خانه دویدم

خویش را عالم این دهر بدیدم11

تو به من پند بدادی نشنیدم٬ نشنیدم

باز گفتم که تو آسانی ،من عالم دهرم

 می توانم که بگیرم ز تو من پانزده آسان

یادم آمد که از این صفحه به آن صفحه پریدم

سوی هر درد که رفتم به دوایی نرسیدم

پای در خواب کشیدم

صبح شد زیر پتو آن شب وشبهای دگر هم

نگرفتم دگر از درس خبر هم

نکند یازده بر بنده گذر هم

با ده اما به چه حالی من از آن ترم گذشتم55ji 

خدا این ترم را هم رحم کنه،از همین الان نتیجه امتحان مدار الکتریکی که معلومه اگه بقیشم همون دهی که بالا نوشتم بشم خوبه دیگه.dsایشالله بعد امتحانات و مسافرتم میام یه سر و سامون حسابی به این وبلاگ میدم ،موئد باشید همتون.یا حق


نوشته شده در یکشنبه 86/4/3ساعت 9:18 عصر توسط فاطیما| نظرات ( ) |