سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بی معرفت


به نام خدا

 6yt

 ای خدای بزرگ ،ای ایده ال غایی من ،ای نهایت آرزو های بشری ،عاجزانه در مقابلت به خاک می افتم ،تو را سجده می کنم ،می پرستم ،سپاس می گویم و ستایش می کنم .

فقط تو، آری تو ای خدای بزرگ ،شایسته ی سپاس و ستایشی ،محبوب بشری فقط تویی ،گمشده ی من تویی ،ولی چه افسوس که اغلب تظاهرات فریبنده و زودگذر دنیا را به جای تو می پرستم به آنها عشق می ورزم و تو را فراموش می کنم !

اگرچه نمی توانم آن را هم فراموشی بنامم چون یک زیبایی یا یک تظاهر فریبنده نیز جلوه ی توست و مسحور تجلیات تو شدن نیز عشق به ذات تو است .

من هرگاه مفتون چیزی شده ام در اعماق دل خود به تو عشق ورزیده ام و بنابراین ای خدای بزرگ تو از این نظر مرا سرزنش مکن .فقط ظرفیت و شایستگی عطا کن تا هرچه بیشتر به تو نزدیک شوم و در راه درازی که به سوی بوستان بی انتها و ابدی تو دارم این سبزه ها و خزه های ناچیز نظر مرا جلب نکند و از راه اصلی باز ندارد...

در دنیا به چیزهای کوچکی خوشحال می شوم که ارزشی ندارند و از چیزهایی رنج می برم که بی اساس اند.این خوشی ها و ناراحتی ها دلیل کم ظرفیتی من است .هنوز گرفتار زندان غم و اندوهم ،هنوز اسیر خوشی و لذتم ...کمند دراز آمال و آرزو بال و پرم بسته ،اسیر و گرفتارم کرده و با آزادی –آری آزادی واقعی _ خیلی فاصله دارم

ولی  ای خدای بزرگ در همین مرحله ای که هستم احساس می کنم که تو مانند رهبری خردمند مرا پند و اندرز می دهی ،آیات مقدس خود را به من می نمایی و مرا عبرت می دهی.

چه بسا که در موضوعی ترس و وحشت داشتم و تو مرا کمک کردی ،چیز هایی محال و ممتنع را جنبه امکان دادی و چه بسا مواقع که به چیزی ایمان و اطمینان داشتم ولی تو آن را از من گرفتی و دچار غم واندوهم کردی و به من نمودی که اراده و مشیت هرچیز به دست تو است .

فعالیت می کنیم ،پایین و بالا می رویم ولی لذت و عزت فقط به دست تو است...

 

   کتاب راز و نیاز با خدا شهید چمران 4thy


نوشته شده در جمعه 89/5/29ساعت 6:9 عصر توسط فاطیما| نظرات ( ) |